حافظه مکانیکی سلولی ابزاری بالقوه برای سلولدرمانی مبتنی بر سلولهای بنیادی مزینکایمال
سلول بنیادی مزانشیمی (MSCs) سلولهای چند توانی هستند که میتوانند به انواع سلولها از جمله سلولهای استخوانی، سلولهای غضروفی و سلولهای چربی تمایز یابند. آنها در بافتهای مختلف مانند مغز استخوان، بافت چربی و بند ناف یافت میشوند.
مطالعات اخیر نشان دادهاند که خواص مکانیکی مانند قوام و سفتی ماتریکس خارج سلولی، جریان سیال، بار وزنی، فشردهسازی و کشش میتوانند بر عملکردهای سلولی تأثیر بگذارند. برخی از نمونههای پاسخهای سلولی به خواص مکانیکی میتوانند مهاجرت سلولهای سرطانی از سطوح سفت به نرم یا تمایز فایبروبلاستها به مایوفایبروبلاستها باشد. پاسخهای سلولی به تغییرات مکانیکی میتوانند جایگذاری پروتئینها در ماتریکس خارج سلولی (ECM) را تغییر داده و باعث افزایش سفتی بافت با پیامدهای عملکردی شوند. به طور کلی، عوامل مکانیکی و فیزیکی میتوانند هر نوع فنوتایپ سلولی را در شرایط کشت و در بافتهای زنده تحت تأثیر قرار دهند. سلولها با اعمال نیرو و بازسازی شکل و عملکردهای خود در پاسخ به مقاومت محرکها، محرکهای مکانیکی را حس میکنند. علاوه بر این، محرکهای مکانیکی میتوانند "حافظهای" برای تغییر انعطافپذیری و سازگاری سلولی ایجاد کنند. این پدیده حافظه مکانیکی سلولی (CMM) نامیده میشود، که ویژگی منحصر به فرد سلولهای بنیادی مزینکایمال (MSCs) است. هدفگیری کنترل شده CMM ممکن است کمبود سلولهای زنده مورد نیاز برای سلولدرمانی (CBT) را حل کرده و مطالعات مربوط به تحقیقات سرطان، فایبروز و پیری را بهبود بخشد. این بررسی بر روی سلولهای رده مزودرمی، مانند MSCs، فایبروبلاستها و کندروسیتها، و نقش CMM به عنوان یک هدف بالقوه برای CBT تمرکز دارد.
ارسال نظر